جدول جو
جدول جو

معنی بل بو - جستجوی لغت در جدول جو

بل بو
بوی گند که در اثر گرما پراکنده شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل بو
تصویر گل بو
آنکه بوی خوش مانند بوی گل دارد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
ماستی که آبش کشیده و خشک شده باشد و در عربی قریشه گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 178). کشک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بد بو
تصویر بد بو
متعفن، گندیده، عفن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابل بودن
تصویر قابل بودن
تاییدن شایانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
برق زدن چیزی، براق بودن، تلالو
فرهنگ گویش مازندرانی
بدون بو، بی بو
دیکشنری اردو به فارسی